«بودن پیرامون هویت»؛ داستانگونهای از تجربههای زیسته
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۰۳۵۳۴
ایسنا/اصفهان یک نویسنده ژانر ناداستان گفت: اتفاقات متعددی پیرامون ما رخ میدهد که شاید بیاعتنا از کنارشان عبور کنیم، اما شاید نگاهی یا تجربهای را ببینیم و بخوانیم و در ما احساس شکر و سپاس به وجود آورد که برای خودمان اتفاق نیفتاده است.
مجموعه ناداستان «بودن پیرامون هویت» به همت نشر نوزاد و به نویسندگی حسین قلعریز، بهمن عباسزاده، سیاوش قربانیپور و احسان سلیمانپور بهتازگی منتشر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسین قلعریز، متولد ۱۵ دی ۱۳۵۷ شمسی، در این خصوص و در گفتوگو با ایسنا ابتدا به تعریف «ناداستان» پرداخت و گفت: ناداستان یا «Nonfiction» برخلاف داستان که طبق تخیلات و تصورات نویسنده شکل میگیرد، بر اساس اتفاقات، حوادث یا رویدادهای واقعی است که نویسنده با استفاده از ادبیات و خمرمایه داستان آن را مینویسد.
او که از ۲۰ سالگی نوشتن را آغاز کرده، در تعریف خود از ناداستان افزود: ناداستان شکلهای مختلفی هم دارد که خاطرهنویسی، زندگینامهنویسی، خودزندگینامهنویسی و سفرنامهها از آن جملهاند. حتی گفتوگویی که مصاحبهشونده از زندگی خود بگوید، در همین دستهبندی ناداستان میآید. میتوان آن را نوعی آزادنویسی هم نامید که همواره بوده، چنانکه ما سفرنامههایی چون اثر «ناصرخسرو» یا زندگینامههای متعددی را در تاریخمان داریم. امروزه نیز ناداستان بسیار موردتوجه و افراد ممکن است با بهرهمندی از همان بنیانی که گفته شد اتفاقات زندگی خود یا دیگری را به قلم آورند و ناداستان خلق کنند.
این روزنامهنگار اصفهان که چند جایزه ملی خبر و یادداشتنویسی نیز در کارنامه خود دارد، برای ناداستان مثالهای دیگری نیز بیان کرد و افزود: «در کمال خونسردیِ» ترومن کاپوتی یکی از شاهکارهای ناداستان است که زندگینامه ۴ نفر را میگوید که قتل مرتکب شدهاند و مجازات هم میشوند. در ایران ما هم ناداستان خیلی خوب در حال ترویج است.
قلعریز که بیش از ۲۲ سال است که در عرصه رسانههای ملی و استانی فعالیت میکند، درباره بخشها و محتوای اثر اینگونه توضیح داد: «بودن پیرامون هویت» دارای ۷ ناداستان از ۴ نویسنده است. ناداستان من در این مجموعه «فرزند ناشر» نام دارد. این ناداستان شرح حالی یکی از ناشران است که با هم در ارتباط بودیم و در چکیدهای آن را آوردهام. به بیانی دیگر، برشی از زندگی یک فرد است که در پیامد رویدادی زندگی او در کل متحول و مجبور به پذیرش وضعیتی سخت میشود.
نویسنده کتاب «بودن پیرامون هویت» و دبیر انجمن فرهنگی ـ ادبی «چکامهسرا» در خصوص این موضوع که کتاب چه سودی برای جامعه ما دارد و به کدام نیازمان پاسخ میدهد، گفت: بنا بر دیدگاهی مطالعه تجربههای زیست افراد، یا نگاههای مختلف، یا بهتر بگوییم تجربه زیستهها و زیستنیهای گوناگون میتواند ما را آگاهتر بکند. اتفاقات متعددی پیرامون ما رخ میدهد که شاید بیاعتنا از کنارشان عبور کنیم. اما شاید نگاهی یا تجربهای را ببینیم و بخوانیم و در ما احساس شکر و سپاس به وجود آورد که برای خودمان اتفاق نیفتاده است.
او بحث اهمیت ناداستان را اینگونه ادامه داد: ناداستان به دنبال روایتگریهای یادشده است. این روایتگریها که در کنارش نوعی دیگر به نام جستار هم داریم، ممکن است به ما تلنگر بزنند. در واقع احتمال دارد که ما در واقعیت به آدمهای اطرافمان و اتفاقات زندگیشان توجه نکرده باشیم، اما از دل چنین نوشتاری فرصتی فراهم میآید که هوشیارانه و با دقت بیشتری نظر کنیم.
قلعریز با اشاره به ناشر کتاب، یعنی نوزاد، یادآور شد: ناشر این مجموعه نوزاد با مدیریت خلیفهسلطانی است که چند ناداستان دیگر هم در نوبت انتشار دارد. این ناداستانها سفارشی از سوی خود ناشر بود که در واقع نویسندگان حوزه ناداستان را برای این کار دعوت کرد. ژانر اصلیام ناداستان است که در آن بیش از سایر ژانرها همذاتپنداری به من دست میدهد. شاید در یک داستان تخیلی هم اتفاق بیفتاد. اما در ناداستان میشود گفت فرد بیشتر خودش را جای دیگران میگذراد یا راحتتر این اتفاق میافتد. البته به هنر نویسنده هم برمیگردد که بتواند یک تجریه زیسته را به خواننده منتقل کند.
این ناداستاننویس اصفهان در صحبتهای پایانی خود بیان کرد: در ناداستان اینگونه نیست که قوه خیال هرچیزی را که بخواهد ثبت کند. بلکه به زندگی راستین یا واقعیت و فضایی رئال نظر دارد. مخاطب حالتی همذاتپنداری با نوشته رئالیستی پیدا میکند. ممکن است آنچه پایه و اساسش تخیل است، برای برخی جذابیت داشته باشد، اما اینکه چه اتفاقی روی زمین رخ میدهد و واقعی است، شاید برای ما جذابتر باشد. البته نمیتوان سلیقههای مختلف را از نظر دور داشت، ما مخاطبان مختلفی داریم که جذب آثار گوناگونی میشوند. البته در همان داستان نیز جنبههایی از واقعیت وجود دارد که همان انعکاس شخصیت نویسنده و بازتاب ابعاد شخصیتی پیدا و پنهان خود او در کتابش است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری ادبیات داستانی داستان نويس داستان نویسی ناداستان استانی سیاسی استانی اجتماعی حماسه 9 دی استانی اقتصادی زندگی نامه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۰۳۵۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مارخور؛ «بز» پاکستانی معروف به «پیرمرد کوهستان» که بزاقش ارزش طلا دارد! (+عکس)
«مارکور» یا «مارخور Markhor» یک گونه بزرگ بز وحشی بومی آسیای جنوبی و آسیای مرکزی است و عمدتاً در پاکستان، هند، رشته کوه قراقورم، بخشهایی از افغانستان و هیمالیا و پاکستان بیشترین جمعیت را دارد. از سال ۲۰۱۵ این بز وحشی در فهرست قرمز IUCN به عنوان «تقریباً در معرض خطر» طبقهبندی شده است.
به گزارش راز بقا، این بز خارقالعاده که به پیرمرد کوهستان معروف است و تنها در کوههای دورافتاده شمال شرق افغانستان و پاکستان یافت میشود. با وجود ظاهر عجیب و غیرمنتظره اش، این بز حیوان ملی پاکستان است. متأسفانه، این گونه در فهرست در معرض خطرترین گونههای حیات وحش جهان نیز قرار دارد.
ویژگیهای و انواع زیرگونههای مارخور پاکستانیمارخور (Markhor) حیوان ملی پاکستان است که در در زبان انگلیسی به «شاخ پیچ» یا بز شاخ پیچ نیز شناخته میشود. کلمه مارخور به همان معنای «مارخور» است و از دو زبان پشتو و فارسی میآید و به این باور باستانی اشاره دارد که مارخور فعالانه مارها را میکشد و میخورد. اعتقاد بر این است که این اسطوره منطقهای از شکل «مار مانند» شاخهای مارخور نر نشات میگیرد که مانند مار پیچ خورده میشود و احتمالاً باعث شده است که مردم باستان آنها را به مارها پیوند دهند.
مارخور (Markhor) حیوان ملی پاکستان است. این یکی از ۷۲ حیوانی بود که در سال ۱۹۷۶ در مجموعه سکههای صندوق جهانی حفاظت از طبیعت به نمایش درآمد. از مارخور در یک فیلم انیمیشن کامپیوتری پاکستانی معروف به اللهیار و افسانه مارخور نیز نام برده شده است.
انواع زیرگونههای مارخور«آگوسروس فالکونری» نام علمی بود که توسط یوهان آندریاس واگنر در سال ۱۸۳۹ بر اساس یک نمونه ماده از هیمالیاهای هند پیشنهاد شد. چندین زیرگونه از این حیوان اغلب بر اساس پیکربندی شاخ شناخته شده، اما نشان داده شده که میتواند تا حد زیادی حتی در یک جمعیت محدود در یک رشته کوه مشخص تفاوتهای زیادی بین آنها وجود داشته باشد. معروفترین زیرگونههای مارخور پاکستانی عبارتند از: مارخور آستور، مارخور بخارایی، مارخور کابلی، مارخور کشمیری و مارخور سلیمان.
مارخور آستور: این گونه شاخهای بزرگ و مسطحی دارد که به طور گستردهای منشعب میشوند و سپس با نیم چرخش تقریباً مستقیم بالا میروند. این گونه مارخور تمایل به جداسازی جنسی در خارج از فصل جفت گیری دارد. مادهها معمولاً در صخرههایی با پوشش علوفه کمتر زندگی میکنند، در حالی که نرها در مناطقی زندگی میکنند که پوشش علوفه بسیار بیشتری دارد.
مارخور بخارایی یا مارخور تاجیک: اگرچه مارخور بخارایی یا مارخور تاجیک قبلاً در امتداد کرانههای شمالی آمودریای بالا و رودخانههای پنج از ترکمنستان تا تاجیکستان زندگی میکرد، اکنون دو تا سه جمعیت پراکنده تنها در یک منطقه وجود دارد. محدوده زندگی این گونه به منطقه بین پَنج پایین و رودخانه وخش در نزدیکی کولاب تاجیکستان و در رشته کوه کوگیتانگتائو در ازبکستان و ترکمنستان است.
این زیرگونه احتمالاً مشخصا در شبه جزیره درواز در شمال افغانستان در نزدیکی مرز با تاجیکستان زندگی میکند. تا قبل از سال ۱۹۷۹ تقریباً هیچ چیز از این زیرگونه یا نحوه پراکندگی آن در افغانستان معلوم نبود و از آن زمان تاکنون اطلاعات جدیدی از زندگی این گونه در افغانستان ارائه نشده است.
مارخور کابلی: مارکور کابلی دارای شاخهایی شبیه در بطری باز کن است. تا سال ۱۹۷۸، مارخور کابلی در افغانستان تنها در تنگه کابل و منطقه کوه صفی کاپیسا و در برخی از نواحی کاملا منزوی بین این مناطق زندگی میکرد. این حیوان اکنون پس از بیرون رانده شدن از زیستگاه اصلی خود به دلیل شکار غیرقانونی، در صعب العبورترین مناطق در کوههای کاپیسا و ولایتهای کابل زندگی میکند.
در پاکستان، محدوده کنونی زندگی آن فقط مناطق کوچک در بلوچستان، استان خیبر پختونخوا و در ناحیه دره غازی خان (استان پنجاب) است. اداره جنگلبانی خیبر پختونخوا بر این نظر است که این زیرگونه هنوز هم در مناطق مردان و شیخ بودین نیز زندگی میکند. تصور میشود حداقل ۱۰۰ رأس در قسمت پاکستانی رشته کوه صفد کوه (ولسوالیهای خرم و خیبر) زندگی میکنند.
مارخور کشمیری: مارکور کشمیرییا مارخور پیرپَنجال، یا مارخور شاخدار یک زیرگونه بومی هیمالیاهای غربی هند و پاکستان است. بسیاری، از جمله نهاد IUCN، آن را یک زیرگونه جداگانه نمیدانند. این مارخورها به عنوان بخشی از یک برنامه شکار کاملا کنترل شده شکار میشوند. در گذشته، بر اساس نظرسنجی انجام شده تنها ۳۰۰ مارخور شمارش شده بود.
سپس دولت برنامه شکار مبتنی بر جمعیت این گونه را آغاز کرد و سالانه ۴ مجوز شکار صادر کرد. همچنین مستلزم آن بود که ۸۰ درصد از درآمد جمع آوری شده از طریق شکار غنائم به جامعه محلی اهدا شود، که مردم محلی را تشویق کرد تا از شکار غیرقانونی آن به عنوان منبع غذایی خودداری کنند. این برنامه شکار موفقیت آمیز بود و در نظرسنجی جدیدتر اکنون ۴۰۰۰ مارخور شمارش شده است.
مارخور سلیمان: مارکور سلیمان یا مارکور راستشاخ بز بومی آسیا است. متخصصان حیات وحش در مورد اینکه آیا این زیرگونه مشابه با مارخور کابلی است یا خیر، اختلاف نظر دارند.
تُف مارخوربه شکل عجیبی، «تف مارخور» یا همان بزاق دهان به عنوان یک پادزهر بسیار با ارزش مورد توجه است و به راحتی برداشت میشود. مارخورها حیوانات بسیار شلختهای هستند و بنابراین هنگام جویدن غذا تف از دهانشان میریزد و روی زمین خشک میشود.
مردم محلی به سادگی تف این حیوانات را از روی زمین خراش میدهند و برداشت میکنند. مردم محلی با تاکید بر اهمیت این گونه در طب سنتی و فوریت تلاشهای حفاظتی، تف خشک شده آن را برای درمان مارگزیدگی جمعآوری کرده و از آن استفاده میکنند.
کانال عصر ایران در تلگرام